European Centre for Zoroastrian Studies

  • Plein écran
  • Ecran large
  • Ecran étroit
  • Agrandir le texte
  • Taille par défaut
  • Rapetisser le texte
Envoyer Imprimer
خسرو خزاعي پرديس
دکتر در تاريخ تمدن، باستانشناسي وزبان شناسي
دانشگاه گنت و بروکسل ـ بلژيک

جا زدن فرهنگ ايران بوسيله موزه لوور بنام عرب و اسلام!!!


موزه لوور و کلاه برداري بزرگ

مي بايستي  به اين کلاه برداري بزرگ که بوسيله موزه لوور برگزار شده  و آنرا بيشرمانه نمايشگاه « هنر هاي اسلام»  ناميده پاسخي محکم داد.

براستي غم بيکران، ناباوري و خشمي که عده بيشماري از ايرانيان در پاسخ به اين  شبه نمایشگاه نشان داده اند  کاملا قابل فهم است. بسياري از اي ميلهائي که ايرانيان در هفته گزشته به هم در اين زمينه رد و بدل کرده اند گواه روشني از اين خشم  و نا باوري است.

چگونه مسئولين موزه لوور، به ویژه کسانی که بخش  اسلامی اين موزه را اداره ميکنند ،به خود اجازه داده اند هنر هائي که از فرهنگهاي گوناگون، با ويژگي هاي گوناگون که هريک از تاريخ چندين هزار ساله اين کشورها  سر چشمه گرفته اند در يک گوني کرده و آنها را « هنر هاي اسلام» بنامند! براي انجام اين چنين کاري دست اندر کاران اين موزه  ميبايستي چه اندازه از نا آشنائي درد آور از اين فرهنگها  يا نيت هاي مشکوک و يا ديدگاه تحقير آميز به خرد و دانش هم ميهنان فرانسوي خود از خود نشان دهند؟

بويژه اشيائي که از ايران يا از کشور هائي که در پرتو فرهنگي ايران آورده اند و نزديک به هشتاد درسد اين نمايشگاه را درست ميکند بدون هيچ خجالتي « هنرهاي اسلام» برچسپ زده اند!

براي نمونه کتاب خطي فردوسي بزرگ که در شاهنامه بيمانند خود فرهنگ قهرماني ايرانيان پيش از اسلام را در هزار سال پيش در چکامه هاي زيباي خود سرود و کوشش کرد اسلام را  بگونه ريشه اي سرکوب کند، « اسلامي» قلمداد شده !   همچنين خيام را که خواست فلسفه و شيوه زيباي انديشه اي ايرانيان پيش از اسلام را بدوران جامعه ايران اسلام زده سده دوازدهم بياورد. کسي که ميگفت:

لحظه اي در پرتو ماه با مي و معشوق نشستن را با بهشت الله عوض نخواهد کرد.

کسي که ميگفت:

گويند کسان بهشت با حور خوشست 
من ميگويم که آب انگور خوشست 
اين نقد بگير و دست از آن نسيه بدار 
کاواز دهل شنيدن از دور خوش است 

اين فرهيخته بي مانند را هم در غرفه اسلام و عرب جا دادند! در اين کلاه برداري بي سابقه حافظ بزرگ را هم فراموش نکردند که بيش از هشت نسل از ايرانيان او را زيارتگاه خود ميپندارند.  حافظي که مسجد را « خانه شيادي و ريا» ميناميد.  حافظي که ميگفت « مبوس جز لب معشوق و جام مي حافظ ـ که دست زهد فروشان خطاست بوسيدن ». حافظي که ميگفت « در ميخانه ببستند خدايا مپسند ـ که در خانه تزوير و ريا بگشايند ». حافظي که بيش از پنجاه بار در سروده هايش خود را شاگرد و پيرو «پير مغان» يعني زرتشت مينامد. و فرياد ميزند « به باغ زنده کن آئين و دين زرتشتي». او و بسياري ديگر از بزرگان فرهنگ ايران همچون پور سينا، رازي، مينياتورها و نقاشان وخطاطان بزرگ ايراني را با بيشرمي شگفت آوري به نام عرب و اسلامي جا زده اند.

اگر اين نمادهاي بزرگ فرهنگ ايران زنده ميشدند و ميديدند که چگونه آنها و شاهکارهاي ادبي و هنري شان را در يک نمايشگاه به نام عرب واسلامي جا زده اند گريه کنان به گور هاي خود بازميگشتند. و فردوسي دگر باره فرياد ميزد « تفو بر تو اي چرخ گردون تفو».

براي اينکه عملکرد بي خردانه  يا مشکوک  دست اندرکاران اين موزه  بهتر فهميده شود يک لحظه تصور کنيد که در نمايشگاهي کارهاي  ادبي، فلسفي و هنري اروپائيان را مانند شکسپیر، مولير، گوته، نیچه، بودلر... و هنرهاي گوناگون باسبکهاي گوناگون  مانند ميز و صندلي  لویی چهاردهم ، رئالیسم، امپرسیونیزم، اکسپرسیونيزم، کوبیزم...را با هم در يک کیسه کرده و آنهارا  با برچسب "هنر مسیحی" در اين نمايشگاه به تماشا بگذارند!  واکنش شما به عنوان فرانسوي چه خواهد بود ؟

دوستان فرانسوي ما بايد بدانند که امروز ايرانيان براي باز سازي شناسه و هويت در هم شکسته خود  و باز پس گرفتن کشور خود در نبردي فرهنگي و بي امان در برابر جمهوري اسلامي هستند. نيرو و ابزار آنها در اين نبرد از تاريخ پربار چند هزارساله آنها سرچشمه ميگيرد. و در اين نبرد ستارگان درخشان فرهنگ ايران  را  که موزه لووربيشرمانه  بنام « هنر هاي اسلام» به نمايش گزاشته  بدرستي همان قهرمانان و نمادها يعني ابزارهاي نيرومند اين نبرد سرنوشت ساز ميباشند.
خسرو خزاعي پرديس
25 اکتبر 2012
Vous êtes ici :