آیین زرتشت و ایرانیان

اشو زرتشت آن بزرگ مرد خردگرای آریائی تاریخ بوسيله پرسش و جستجو و با خود اندیشیدن و درخود فرو رفتن، راستی و درستی را در خود جستجو کردن، درون نگریستن و خود شناختن سرانجام به سرچشمه عشق فروغ جاودانی روشنائی بی پایان و یا به (هستی برتر) رسید و او را اهورامزدا نامید.

درون نگری و خودشناسی بهترین راه رهائی و رسائی آدمیان است و راه راست را تنها با منش نیک و پاک میتوان شناخت که همان راه (اشا) یا پرتو راستی و پاکی و نماد سازندگی است و درون نگری و خود را شناختن راهی است به سوی خداشناسی و به هستی برتر رسیدن که اشوزرتشت در این باره در گاتها سروده ( ای مزدا هنگامی که تو را با نیروی خرد و اندیشه ژرف (درون نگری) و در ژرفنا (درخود فرو رفتن) جستجو کردم و با دیده دل به تو نگریستم دریافتم که توئی سرآغاز و سرانجام همه چیز ، توئی سرچشمه خرد و اندیشه و توئی آفریننده راستی و درستی – یسنا بند 31 بند 8

خردگرائی آریائی. تنها در یکتاشناسی بوده که در این باره بر دیگران و پیامبران دیگر پیشگام و پیشرو بوده و برتری داشته است. تنها در سایه یکتاپرستی بود که توانست با نیروی دانش پرتوان و با آموزشهای راستین خردمندانه خود که ریشه در یگانگی و یکتائی (اهورامزدا) داشته است. راستی و درستی و مهر و مهربانی و آسایش و آرامش و آشتی و سازش را درمیان مردم آن زمان و مردم جهان استوار و پایدار سازد روانها را شاد و شادمان و زیست آدمیان را شادی آور گرداند.

اشوزرتشت برای پیام رسانی خود شناخت و یکتائی و رسیدن به برترین هستی ها و پیوستن به او که همانا فروغ و روشنائی جاویدان است. کوشش فراوان کرد و راههای پردشواری را پیمود تا جایی که همه هستی و جان خود را با اندیشه و عشق آتشین و راستین خود را در این راه پیشکش اهورامزدا نمود. در او نیست شد تابوی رسید نیست شد تا هست گردید و به بهشتی جاویدان دست یافت که میگوید من که زرتشت هستم برای ستایش تو همه هستی و جان خود را با اندیشه و عشق راستین به تو پیشکش میکنم و در راه پارسائی همه کردار و گفتار و نیروی خود را در فرمانبرداری از تو آماده کرده ام. یسنا 33 بند 14.

بر بنیاد جهان بینی زرتشت پایه های هستی و آفرینش بر دو نیروی همیستا و یا دو گوهر نیکی و بدی استوار است. گردش زمین و خورشید ستارگان و سیارات یا ستارگانی که به دور خورشید میگردند از کنش و واکنش این دو نیروی برتر میدانند که هر دو آفریننده (اهورامزدا). امروز پژوهشگران و دانشمندان این دو نیرو را نیروی دافعه و جاذبه یا مثبت و منفی میگویند این دو گوهر همزداد و ناهمگون یکدیگرند که اگر این نباشد آن دیگری نیز نمیتواند بود و از همیستار بودن این دو گوهر این جهان استوار و پایدار است.

اشوزرتشت در گاتها چنین سروده:

 آن دو گوهر همزادی که در عالم تصور پدیدار گردیده یکی از آن نیکی است در اندیشه و گفتار و کردار، و دیگری بدی در اندیشه و گفتار و کردار. از میان این دو، انسان دانا باید نیک را برگزیند نه زشت را بند 3 از یسناهای 30.

این نغمه یا سروده های الهامی همان نواها و زمزمه های روان پرور ( اهورائی ) با نام آشنای جاودانی جهانی آن تکدانه خردگرای آریائی اشوزرشت اسپنتمان میباشد که دلان افسرده ی افسرده دلان و در غم فرو رفتگان را در همه جای ایران و جهان نوازش میدهد و روان آدمیان را به آرامش و شادی و شادمانی فرو میبرد که آدمیان ناخودآگاه به سوی آن نغمه های آسمانی کشیده میشوند راهی است که چندین هزار سال پیش زرتشت خرد گرای آریائی ما و جهان آدمیگری را بدان سو راهنمائی میکرد و به آنها می آموخت تا درست گفتار و راست کردار باشند. راهی که راه عشق و عاشقی و راه رسیدن به راستیها و درستیها و زندگی و سازندگی و راه شادی و آرامش که در جهان تنها و تنها یک راه رستگاری وجود دارد و آنهم راه راستی راه اشوزرتشت اسپنتمان است.

برای رسیدن به این آرمان ها و آرزوها راستیها و درستیها به آدم بودن و آدم شدن گام اول راهی است که آدمیان خردگرا و با وجدان و بیدار بوده باشند چون خرد و وجدان است که راه را به آدمیان نشان میدهد و پس از آن به اندیشه و گفتار. کردار می انجامد.

پس از فروپاشی ساسانیان با همه سخت گیریها و دشواریها و بگیر و بندها و آدم کشی ها اندیشه توانا و جهان بینی اشوزرتشت همچنان بر تارک اندیشه ها و فرهنگ ها و ادب جهان در میان پژوهشگران و فرزانگان درخشش ویژه ای داشته است. در کنار آن دیگران بسیار گفته اند ولی فزون تر از آن تا این زمان نتوانسته اند اندیشه ای سازنده تر و خردمندانه تر در برابر آن قرار دهند. هر چه گفته اند همانست که اشوزرشت در چند هزار سال پیش گفته است اندیشه والای زرتشت آنچنان استوار و پایدار است که نویسندگان، پژوهشگران بویژه چکامه سرایان و چکامه گویان وارسته ای مانند شادروان فردوسی، جلال الدین محمد بلخی، شمس الدین حافظ شیرازی، فرید الدین عطار نیشابوری، بایزید بسطامی، ناصر خسرو قبادیان، زکریای رازی، شهاب الدین سهروردی، ابوریحان بیرونی، عمرخیام، محمد غزالی توسی، احمد بن پور مسکویه، ابو علی سینا، منصور حلاج، فارابی، رودکی، انوری و تا این زمان ملک الشعرای بهار، میرزاده عشقی، عارف قزوینی و …

و پس از آن تا این زمان که پژوهشگران و دانشمندان زیادی استادانه با شهامت و بی پروائی به پا خاسته اند و در گفته ها و نوشته هایشان داد سخن داده اند همه و همه اینها از سرچشمه پر آب و بخشایگر جهان بینی فرزانی زرتشت سیرآب بوده اند که نام بردن همه آنها به درازا میکشد که به رویه های زیادی نیازمند است که در این نوشتار امکان پذیر نیست.


Your participation matters!

© 2024 Gatha.org – Republishing of site content is permitted with attribution and a link.